سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رضوانه
نوشته شده در تاریخ یادداشت ثابت - سه شنبه 92 اردیبهشت 25 توسط رضوانه | نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

به وبلاگ رضوانه خوش اومدید. اینجا قراره همه چی بنویسم. از تجربیات مادرانه م گرفته، تا آشپزی و دلنوشته و ...

 

کانال من در پیامرسان ایتاء با همین نام rezvane قابل دسترسی است.

 

 




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 96 اسفند 24 توسط رضوانه | نظر

بسم الله ...

ساعت از دو نیمه شب گذشته بود. دختر کوچولوش تازه چشماش سنگین شد و به خواب عمیقی فرو رفت.

خسته از یک روز پر کار سرشو گذاشت روی بالش. چند روز بود که صدای ساعت کوکی را نمیشنید و نماز صبحش قضا میشد. به همسرش گله کرد که چرا صبح برای نماز بیدارم نمیکنی؟ جواب شنید انقدر خوابت سنگینه هر چی صدات میزنم بیدار نمیشی.

دلش خیلی گرفته بود. خدایا خودت میدونی شبها چقدر خسته ام و این بچه دیر میخوابه. فکرشم نمیکردم این بچه باعث بشه نماز صبح من قضا بشه. خدایا خودت کمک کن صبح بیدار بشم برای نماز...

غرق خواب بود که نوازش دستهای کوچولوی دخترش روی صورتش را حس کرد. آروم در گوشش گفت مامان مامانی جونم من تشنمه آب میخوام.

با شنیدن صدای دخترش بیدار شد، ولی خیلی سرش سنگین بود میخواست زودتر دوباره خوابه. نگاهش به ساعت که افتاد دید پنج دقیقه به اذان صبح باقی مانده.

فرشته کوچولویی که فکر میکرد باعث قضا شدن نماز صبحش شده، بیدارش کرده بود. گویی مأمور از طرف خداوند بود که تلنگری به مادرش بزنه...

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند: « اِنَّ الْوَلَدَ الصّالِحَ رَیْحانَةٌ مِنْ رَیاحینِ الْجَنَّةِ »

فرزند شایسته ، گُلى از گل هاى بهشت است.

( اصول کافی، ج6، ص10 )





طبقه بندی: فرزند،  فرشته،  نماز
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 96 اسفند 14 توسط رضوانه | نظر بدهید

بسم الله

صورتم را به صورتش نزدیک کردم. چقدر با بوییدن و بوسیدن زهرا کوچولوم آرامش می گیرم. با یک نگاه به چشمان معصومش، غم عالم از دلم بیرون میره. خدایا ممنونم ازت. میشه چند تا دیگه از این قرص های آرام بخش بهم بدی!

یاد دوران بارداری ام افتادم... چقدر پر استرس سپری شد. دو بار تا مرز از دست دادن دخترم پیش رفت. چه روزهای سختی بود. دائم در رفت و آمد به دکتر و بیمارستان... بستری شدن های پی در پی ... چه شبهایی که با چشم گریان خوابم برد...

و حالا چند سالی میشه که وعده ی خدا که فرموده « إنّ مع العسر یسراً » (1) برام محقق شده.

این سختی و آسانی های همراه با هم، در هر مقطعی از زندگی به شکلی متفاوت باعث پختگی ما انسان ها میشه. حتی اگر به ظاهر بعد از تحمل سختی طولانی مدت، به نتیجه ی مطلوب خود نرسیم، ولی تجربه ای که از این ماجرا کسب کردیم خیلی به ما کمک میکنه که مسیر زندگی خودمون را بشناسیم.

 

پ.ن:

(1) آیه 5 سوره شرح





طبقه بندی: فرزندآوری،  سختی،  آسانی،  قرآن،  صبر
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 96 اسفند 6 توسط رضوانه | نظر بدهید

بسم الله ...

گاهی اوقات وقتی در اوج غمزدگی هستی و فکر میکنی دیگه هیچی نمیتونه شادت کنه، یه غافلگیری کوچیک از طرف یه دوست میتونه حسابی خوشحالت کنه و روحیه ت عوض بشه. امروز صبح برای من یکی از همون روزا بود، وقتی بسته ی پستی دوستم به دستم رسید و بازش کردم انقدر ذوق کردم که حالم حسابی خوب شد. هدیه ی بی مناسبت دوستم مثل یه بمب انرژی بود که تو خونه منفجر شد و همه ی خانواده از این شادی بهره مند شدند.

امیرالمومنین علی علیه السلام در حکمت 257 نهج البلاغه می فرماید: «سوگند به کسى که تمام صداها را مى‌شنود، هر کس سرور و خوشحالى در قلبى ایجاد کند، خدا از آن سرور برایش لطفى مى‌آفریند که هرگاه مصیبتى بر او وارد شود این لطف همچون آب (در یک سطح شیب‌دار، به سرعت) به سوى او سرازیر شود تا آن مصیبت را از وى (بشوید و) دور سازد، همان‌گونه که شتر بیگانه از گله (یا از چراگاه خصوصى) رانده مى‌شود.»





طبقه بندی: نهج البلاغه،  هدیه،  غافلگیری،  دوست
نوشته شده در تاریخ شنبه 96 اسفند 5 توسط رضوانه | نظر بدهید

بسم الله ...

جریان مباهله مُهر تاییدی بر عظمت جایگاه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام نزد پیامبر گرامی اسلام دارد. پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله می توانست برای «نساءنا» (1) که جمع است و حداقلِ آن سه نفر می باشد، سه تن از همسران خود را برای مباهله انتخاب کند، ولی ایشان از میان بانوان، تنها حضرت فاطمه علیها السلام را برای مباهله همراه خود برد؛ زیرا نبوت ایشان زیر سؤال بود، در مباهله قرار بود دروغگویان رسوا شوند، لذا باید کسی را با خود میبرد که بری از هر گونه دروغ باشد و برترین زنان در خاندان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله؛ و اینجا بود که عصمت حضرت فاطمه علیها السلام آشکار شد.

این عظمت حضرت فاطمه علیها السلام را اسقف نجران هم در همان جا به قوم خود اعلام نمود: «اِنّی لأری وُجوها لو سألُوا اللّهَ اَن یُزیل جبلاً مِن مکانِه لازَاله بِها فلا تُباهلوا فتُهلِکوا ولایَبقی علیِ وجهِ الارضِ نصرانیٌّ الی یومِ القیامةِ.»(2)

حال چه شد که بانویی با این جایگاه والا برای اثبات حق خود اینگونه مورد اذیت و آزار بیمار دلان قرار گرفت! برای اثبات ادعای خود مجبور شد قسم بخورد و شاهد بیاورد، سیلی بخورد...

پ.ن:

(1) آیه 61 سوره آل عمران

(2) فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 8، ص 89.





طبقه بندی: غصب فدک،  مباهله،  حضرت زهرا (س)
نوشته شده در تاریخ شنبه 96 اسفند 5 توسط رضوانه | نظر بدهید

بسم الله ...

در پاسخ به شبهه ای که در زمینه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها وارد شده، مبنی بر اینکه در زمان صدر اسلام خانه ها اصلا درب نداشته، و فقط یک پرده یا حصیر جلوی ورودی منزل بوده! باید گفت؛ «بخاری» (یکی از علمای اهل سنت) در جلد اول کتاب “الادب المفرد” صفحه 272 نوشته است که: «روای می گوید سوال کردم که: درِ خانه عایشه دو لنگه بوده یا یک لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ می‎گیرد که: یک لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است».

حال چطور خانه عایشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولی خانه حضرت زهرا سلام الله علیها که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟!

از سوی دیگر اگر به آیه 61 سوره نور (1) دقت کنید متوجه میشوید که به کلید اشاره شده است. اگر در آن زمان خانه ها در نداشت، و از پرده و حصیر بود ذکر کلید برای «در» چه معنی داشت؟!

متأسفانه وهابیت برای تطهیر خود چنین شبهات بیهوده ای را میسازد تا حقانیت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را نفی کند. در حالی که اگر حداقل واقف به کتاب قرآن بودند چنین سخنان مضحکی نمی گفتند.

 

پ.ن:

(1) لَیْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبَائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوَانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمَامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوَالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خَالَاتِکُمْ أَوْ مَا مَلَکْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ ... بر نابینایان و لنگان و بیماران باکی نیست (که به جهاد نروند یا تندرستان با آنها معاشر و همسفره شوند) و نیز باکی بر شما نیست که از خانه‌های خود و پدران خود و مادرانتان و برادران و خواهران و عمو و عمه و خالو و خاله خویش غذا تناول کنید یا آنکه از هر جا که کلید آن در دست شماست یا خانه رفیق خو...





طبقه بندی: شهادت حضرت زهرا (س)،  شبهه،  وهابیت،  درب منزل حضرت زهرا (س)
نوشته شده در تاریخ شنبه 96 اسفند 5 توسط رضوانه | نظر بدهید

بسم الله ...

یک زمانی هر وقت صحبت از علت دفن شبانه و مخفیانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها میشد، می شنیدم که عده ای می گفتند حضرت به خاطر اینکه مایل نبود اندازه ی بدنش را نامحرم ببیند وصیت کرد که او را شبانه و مخفیانه دفن کنند. بعدها متوجه شدم که افرادی مثل سلمان فارسی و ابوذر غفاری و چند تن دیگر در تشییع پیکر دخت گرامی پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله حضور داشته اند. با این حساب دلیل فوق قابل قبول نبود.

در واقع نه تنها در منابع اهل تشیّع، بلکه در منابع اهل سنّت (1) نیز به این موضوع اشاره شده که دلیل دفن شبانه حضرت زهرا سلام الله علیها وصیت آن حضرت بود که نمى خواست افرادى که بر او ستم کرده اند، بر جنازه اش نماز بخوانند و با این کار بر اهمیت مسأله خلافت تأکید کرد، و حتی بعد از مرگ خود نیز به دفاع از ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام پرداخت.

 

پ.ن:

(1) محمد بن اسماعیل بخارى، ابن قتیبه دینورى، عبد الرزاق صنعانى، ابن أبی الحدید از جمله علمای اهل سنت هستند که موضوع دفن شبانه و نارضایتی حضرت زهرا (س) از خلیفه ی وقت را تایید کرده اند.





طبقه بندی: دفن مخفیانه،  بانوی بی نشان،  دفاع از ولایت
نوشته شده در تاریخ شنبه 96 اسفند 5 توسط رضوانه | نظر بدهید

بسم الله...

حدود دو ساله که به سفارش یکی از اساتید محترم سعی می کنم غذاهایی که میپزم را نذر معصومین علیهم السلام کنم.گاهی اوقات اگر دخترام در آشپزخانه باشند از آنها نظر میخوام و میپرسم غذای امروز را نذر کدام امام کنم؟ دختر بزرگم که پنج سالشه هر بار یکی از معصومین را اسم میبره. ولی دختر کوچکم که دو سالشه بیشتر امام حسین علیه السلام را میشناسه و میگه نذر امام حسین ...

چند روز پیش داشتم آشپزی میکردم دختر دو ساله ام زهرا خانم کنارم بود، ازش پرسیدم مامانی امروز غذامون را نذر کدوم امام کنیم؟ منتظر بودم مثل همیشه بگه امام حسین... ولی گفت امام علی ...

گویا این کوچولوی ما هم میدونه که این روزها دل مولا علی علیه السلام چقدر ماتم زده است از فراق محبوب و یار وفادارش حضرت زهرا سلام الله علیها...

حقّا که فاطمیه فرصتی برای امام شناسی است. فرصتی برای شناخت امام مظلوم شیعیان حضرت علی علیه السلام و ظلمی که به ایشان روا شد ... این درس را دختر کوچکم به من داد.





طبقه بندی: فاطمیه،  مظلومیت امام علی
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 96 بهمن 4 توسط رضوانه | نظر

سلام
این کیک تجربه ی خودمه که با بخار آب داخل قابلمه درست کردم. خیلی راحت و سریع آماده میشه.

مواد لازم

آرد سفید : 2 لیوان
شکر : یک لیوان
شیر : 2 لیوان
روغن : یک لیوان
تخم مرغ: 2 عدد
بکینگ پودر : 2 قاشق مرباخوری
پودر کاکائو : 2 قاشق مرباخوری
وانیل: یک قاشق چایخوری سرخالی

طرز تهیه:

1. آرد و بکینگ پودر را مخلوط کنید و دو بار الک کنید بذارید کنار.

2. تخم مرغ + شکر + وانیل + شیر + روغن را به ترتیب با هم مخلوط کنید و با همزن بزنید.
من از همزن دستی استفاده کردم.

سپس شماره 1 را با شماره 2 مخلوط کنید و پودر کاکائو را روی مخلوط الک کنید و با همزن خوب هم بزنید.

& داخل قالب را چرب کنید، و مواد را داخل آن بریزید.

توجه: حتما قالبتون نسوز باشه.  من از قالب سیلیکونی استفاده کردم.

& یک قابلمه بزرگ که قالب توش جا بگیره روی گاز بگذارید و به اندازه ی 2 سانتی متر آب داخل قابلمه بریزید، سپس قالب کیک را داخل قابلمه بگذارید.
آب داخل قابلمه که جوش اومد، در قابلمه را به همراه دم کنی روی آن بگذارید. و شعله ی زیر قابلمه را کمتر کنید. شعله نه خیلی کم باشه، نه خیلی زیاد. ملایم باشه.

بعد از گذشت سی دقیقه شعله ی گاز را خاموش کنید، ولی درقابلمه را بر ندارید. بگذارید 20 دقیقه از خاموش کردن شعله بگذره، بعد در قابلمه را بردارید و قالب را بیرون بیارید.

& من بعد از چرب کردن قالبم، کمی کنجد ته قالب ریختم، سپس مواد کیک را داخلش ریختم و گذاشتم تو قابلمه. بعد از پخت هم کیکم خیلی راحت از قالب جدا شد، کنجدها تزیین کیک شده بود. تو دستور نگفتم چون شاید شما کیک کنجدی دوست نداشته باشید.





طبقه بندی: آشپزی،  کیک بدون فر،  کیک قابلمه ای
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 96 بهمن 3 توسط رضوانه | نظر

در جلسه ای رسمی نشسته بودیم. استاد مشغول صحبت بود. دختر کوچولوی یکی از حضار خیلی بهانه میگرفت و نظم جلسه را به هم ریخته بود. مادر بچه را به انتهای سالن برد. چند دقیقه ای سالن ساکت شد و همه حواس ها به استاد بود.

دختر کوچولو حالا که آزاد شده بود خوشحال بود و دیگه بهونه نمی گرفت و مشغول بازی بود. ناگهان صدای جیغ بلند زن توجه همه را به انتهای سالن جلب کرد.

بچه سر جای خود خشکش زده بود و متحیّر به مادرش نگاه می کرد. مادر چند بار به سمت بچه رفت، ولی باز با ترس و وحشت جیغ کشید و به عقب برگشت. خیلی تعجب کردیم. استاد پرسید چی شده؟

زن گفت: یه مارمولک کنار پای دخترمه. من خیلی از مارمولک وحشت دارم. می ترسم برم جلو.

همه از کار مادر متعجب شدند. یکی از خانمها رفت تا بچه را از مارمولک دور کنه، که مادر بچه غیرتی شد و بالأخره قبل از رسیدن آن خانم غریبه، دخترش را از مارمولک دور کرد ولی کلی جیغ و داد کرد.

همه به این صحنه خندیدند. استاد گفت: حالا دیگه نباید تعجب کنید وقتی میگن روزی میرسه که مادر از بچه ی خودش فرار میکنه.

اون لحظه یاد این فراز از مناجات امیر المؤمنین علیه السلام افتادم:

اللهم إنی أسألک الأمان یوم لا ینفع مال و لا بنون إلّا من أتی الله بقلب سلیم ...

و أسألک الأمان «یوم یفرّ المرء من أخیه و أمّه و أبیه و صاحبته و بنیه لکلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه ...» (1)

پروردگارا من از تو درخواست امان می کنم در روز سختی که انسان از برادرش و مادرش و پدرش و فرزندانش فرار می کند ...

روزی اونقدر مشغول کارهای خودمون میشیم که دیگه حواسمون به عزیزترین های زندگی دنیوی مون هم نیست.


پ.ن: (1) سوره عبس،آیات 34 تا 37







طبقه بندی: روز قیامت،  یوم الفرار
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.